...

ساخت وبلاگ

سی چهل سالش بود،
همیشه تنها قدم میزد،
یه باختی تو چشاش بود،
باختی که انگار یه کسیو تو فصل جوونیش از دست داده بود،
تنها زندگی کردن رو خوب بلد بود،
شاید اونی که دیدم ده ساله دیگه ی من باشه ...


برچسب‌ها: باخت , چشماش , جوانیش , تنها , زندگی ......
ما را در سایت ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fatemeh9622 بازدید : 33 تاريخ : جمعه 13 فروردين 1400 ساعت: 13:16

از هم جدا شدیم و 

بدین درد ساختیم ...

دیدار ما که آن همه شوق و امید داشت

اینک نگاه کن که سراسر ملال گشت

و آن عشق نازنین که میان من و تو بود

دردا که چون جوانی ما پایمال گشت ...

#هوشنگ_ابتهاج


برچسب‌ها: درد , عشق , جوانی ......
ما را در سایت ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fatemeh9622 بازدید : 37 تاريخ : جمعه 13 فروردين 1400 ساعت: 13:16


وسط شلوغیای امروز، توی ماشین از پنجره آسمونو نگا کردم، یه تیکه ابر کوچیک و سفید وسط آبیِ آسمون بود، توو ذهنم بهش گفتم: هرچقدر هم مشغله هام زیاد بشه و سرم شلوغ‌تر، یادِ تو هم بزرگ‌تر میشه و دوس داشتنت زیادتر...



برچسب‌ها: ابر , شلوغی , یاد , دوست داشتنت ......
ما را در سایت ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fatemeh9622 بازدید : 26 تاريخ : جمعه 13 فروردين 1400 ساعت: 13:16

اولین روزیه که اومدم سرکار

استرس دارم نمیدونم چرا 

شاید بخاطر اینکه هیچوقت بیرون کار نکردم باشه بلد نیسنم یکم 

......
ما را در سایت ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fatemeh9622 بازدید : 65 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 9:59

الان ساعت ۱۹:۲۱ روز یکشنبه هفتم بهمن شروع به نوشتن کردم.

من الان باید بشینم درس بخونم ولی بجاش اینجامفردام امتحان دارم یه خبر خیلی خوبم اینکه هیچی تا الان نخوندم

امروزم اتفاق خاصی نیوفتاده

......
ما را در سایت ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fatemeh9622 بازدید : 69 تاريخ : پنجشنبه 2 اسفند 1397 ساعت: 21:22

تمام دنیای من یک نفر است
یک‌نفر که هر چه دارم از اوست
#مادرم...

★★★★★★

خدا

همه زندگیم واسه خودت

اما با لبخند رو لَبـ‌‌ِــ

♡مادرم♡  شوخی نکن

★★★★★★

هرکاری میکنم واسه لبخند رو لبت

مامان خوشگل مهربونم عاشقتم

......
ما را در سایت ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fatemeh9622 بازدید : 64 تاريخ : پنجشنبه 2 اسفند 1397 ساعت: 21:22

يكي از بازي هاي عجيب زندگي اينه كه يه چيزي رو ازت ميگيره؛ تا تو به چيز هاي باقي مونده دل خوش كنی و درست زماني كه دلت بهشون خوشه و از دست رفته هاتو فراموش كردي؛ دلخوشی جديد رو ازت ميگيره و انقدر اين كارو تكرار ميكنه كه ديگه يا چيزی برای دل خوش كردن باقی نمونده يا انقدر از دوباره از دست دادن ميترسی كه ديگه دلت به چيزی خوش نميشه ...

......
ما را در سایت ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fatemeh9622 بازدید : 67 تاريخ : پنجشنبه 2 اسفند 1397 ساعت: 21:22

دلم شکست..... بندش زدم!

 

اما دیگر هیچ وقت مثل اول نشد

 

سخت شد..

 

سرد شد..

 

تنگ شد..

......
ما را در سایت ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fatemeh9622 بازدید : 69 تاريخ : پنجشنبه 2 اسفند 1397 ساعت: 21:22